با او ،به شکل کاملا اتفاقی در مورد بچه دار شدن حرف زدیم .

نظر جفتمون در تقاطعی دو سویه بهم برخورد کرد، هر دو مخالف . 

ژست روشنفکرها را به خود گرفته بودیم و میگفتیم اگر قرار بر پدر یا مادر شدن است چه بهتر که مسئولیت بچه ای را قبول کنیم که با یه برنامه ی غلط  و ناخواسته پاش به این دنیای فانی گذاشته  ! 

به جای اینکه فردا روزی به بچه ای که از خونمون  جواب پس بدیم که "چرا من را به این دنیا آوردین "،"چرا من را قربانی هوس زودگذر چند دقیقه ی خود کردین " و امثالهم ، دنیایی را برای کودکی بی پناه را رنگی کنیم.

 

فیلم متری شیش و نیم را دیدم .

همه ی فیلم به کنار ، بچه های آسیب دیده ای که در فیلم در چشم من ببینده فرو میرفت هم به کنار !

نقطه ضعف من ! "بچه ها "

 

ارزوی من برای بچه های ، داشتن دنیایی چون "آلیس در سرزمین عجایبست" نه دنیایی که پر از تنش آدم بزرگاست ، دنیایی که یا از طلاق پدر و مادر آشنایی با دادگاه ،یا از معتاد بودن پدر یا مادر آشنایی با مواد و کثافت کاریاست.

 

کاش میفهمیدیم "بچه ها" را نباید قربانی خواسته ها و امیال خود کنیم کاش کاش کاش 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها